مهربد جونمهربد جون، تا این لحظه: 10 سال و 6 ماه و 27 روز سن داره

خاطرات مهربد

یه عصر خوب با مهربد

از خواب بعد از ظهر بیدار میشی طبق معمول مشغول بازی اسب بازی از بازی های مورد علاقته اینجا هم چشمت به گوشی مامان میافته و ... پسرم آقا شده دیگه ماشالله عزیز مامان خسته شده و دراز کشیده       ...
12 آذر 1393

پایان 13 ماهگی

سیزدهمین ماهگردت مبارک قند عسلم امروز دیگه وارد چهاردهمین ماه زندگیت شدی مهربدم.   تو ماهی که گذشت هفتمین مرواریدت هم در اومد گل پسر. در مورد کارهای این ماهت هم باید بگم  وقتی که از خواب بیدار میشی تا موقع خواب مدام در حال راه رفتن و مشغول شدن با اسباب بازی ها و چیزای دور و برت هستی و من هر جا باشم تو هم دنبال منی و خودت رو سرگرم میکنی و این اواخر دیگه بزرگترین سرگرمیت باز و بسته کردن در یخچال و زدن دکمه های ماشین لباسشویی و فندک گاز هستش در مورد حرف زدنت هم باید به دا گفتنت اشاره کنم که تا دایی هاتو میبینی شروع میکنی میگی دا  دا  دا یعنی دایی. حالا دیگه اسم خیلی از اسباب بازی هاتو یاد...
2 آذر 1393
1